هر کس را در مال وى دو شریک است : وارث و حوادث . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :13601
تعداد کل یاداشته ها : 16
03/12/30
5:5 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
افسر جنگ نرم[2]
با خامنه ای دلم چقدر آرام است - با حضرت ماه ، امتم همگام است - راهی نمانده تا به سوی مهدی (عج) - با رهبر ما خصم جهان ناکام است *************************** با خامنه ای دلم نگردد آشوب - او هست امیر شهر عشق و محجوب- هرگز نبود هیچ امیری چون او- مظلوم ولی مقتدر وبس محبوب *************************** بی خامنه ای هوا بسی تنگ بود- بی عشق علی (ع) جهان چه بی رنگ بود - ای مانده نهروانی پست بدان - بی «سید علی» شیعه گری ننگ بود *************************** با خامنه ای زنده ام و پاینده - با رهبری اش مقتدر و توفنده - در عرصه میدان نمی بینم خصم - باشد سخنان رهبرم کوبنده *************************** با خامنه ای راهی میدان گشتیم - بارهبری اش نسل خران را کشتیم - ای حضرت روح الله بنگر مارا - در بیعت او فتنه گران را کفتیم *************************** با خامنه ای راه چقدر نزدیک است - این امت ما منتظر تحریک است - راهی نمانده تا به سوی مهدی (عج) - و الله قسم نوبت آن تبریک است *************************** با خامنه ای توطئه بس بی معنی است - با رهبر ما فتنه گری بی عقلی است - با این همه لطف و کرم مولایم - والله قسم خدعه گری بی شرمی است *************************** ای خامنه ای فقط بگو یک جمله - فرماندهی کل قوا یک نکته - کافی است که له کنند سربازانت - زیر و زبر کل نظام سلطه *************************** با خامنه ای فتنه چقدر هست نا چیز - این فتنه گران چقدر حقیرند و ریز - کشتیم به روز 9 دی آنان را زیرا که به انقلاب ما هستند حیز *************************** ای خامنه ای پر از شعور و شوری - موسی کلیم به وادی هر طوری - ای آیت حق خدا نگهدارت باد - صد شکر که رهبری چنین پر نوری *************************** ای خامنه ای دعا بکن یارانت - ای عشق نگاه کن سربازانت - هستند فقط منتظر یک تصمیم - ای آیت حق در یاب دلدارانت *************************** ای حضرت ماه تحفه ای را بپذیر - سرباز حقیر و کوچکی را بپذیر - من احقرم و تو پادشاهی در جود - ای حضرت عشق «حیدری» را بپذیر

خبر مایه

 

امروز کشورهای منطقه که در معرض بیداری اسلامی قرار گرفته‌اند، به‌تدریج وارد مرحله‌ی نظام‌سازی و نهادسازی می‌شوند. با توجه به فرآیند نظام‌سازی پس از سقوط نظام‌های دیکتاتوری و نیز تلاش نظام سلطه برای تحمیل الگوهای خود، معرفی الگوی مناسب «مردم‌سالاری اسلامی» ضروری به نظر می‌رسد. اما این کار بیشتر از آنکه متوجه سیاسیون باشد، تلاش محافل علمی و پژوهشی ما را طلب می‌کند تا تجربه‌ی جمهوری اسلامی را به‌درستی برای ملت‌های مسلمان منطقه معرفی و تبیین کنند. حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد مبلغی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم در این گفت‌وگو به بررسی این موضوع پرداخته است:

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif با توجه به فرایند نظام‌سازی در برخی کشورهای منطقه، چطور می‌توان تجارب انقلاب اسلامی را به مردم این کشورها منتقل کرد؟
به نظر من، نزدیک شدن به این ملت‌ها نیاز به کار کارشناسی دارد. امروز رقابت بر سر انتقال حداکثری تجربه‌ها است. البته جمهوری اسلامی در حوزه‌ی انتقال تجارب خود ملاحظاتی نیز دارد. این‌که ما صرفاً تجربه‌ها را منتقل کنیم یا این‌که مانند غربی‌ها کاملاً بی‌پرده و طوری عمل کنیم که با ادبیات این ملت‌ها هم‌خوانی نداشته باشد، راه به جایی نخواهد برد. این شیوه‌ی انتقال تجارب باعث می‌شود که گاهی دستاویزها و بهانه‌هایی را برای رقبا فراهم کنیم و موفق نشویم.
نظام سلطه قصد دارد تا حدود این انقلاب‌ها را مشخص کند و اجازه‌ی سرایت این انقلاب‌ها به دیگر کشورهای منطقه را ندهد. ابزار دیگر غرب هم معرفی الگوهای حکومتی سکولار یا حتی اسلام سکولار است که می‌کوشند آن را در نقطه‌ی مقابل روح بیداری اسلامی قرار دهند.

بهترین راه برای انتقال تجارب مشمول دو اصل است: اول این‌که انتقال تجارب باید با ادبیات و فضای حاکم بر این کشورها سازگار باشد، زیرا مردم در جریان این انقلاب‌ها یکدست نیستند و سطح یکسانی از علایق را ندارند، بلکه مجموعه‌های مختلفی هستند. از طرف دیگر ما باید به گونه‌ای تجارب خود را منتقل کنیم که به دستگاه‌های تبلیغاتی غرب بهانه ندهیم، زیرا در این صورت به هدف نهایی ما که همانا عزت اسلام و وحدت مسلمین است، ضربه وارد می‌شود؛ چرا که تبلیغات مؤثر علیه ما وجود دارد. در این وضعیت مهم‌ترین خواسته‌ی ملت‌ها تشکیل یک امت اسلامی است. امت اسلامی راه را برای اقتدار اسلام و شکل‌گیری نهادهای اسلامی باز می‌کند.

مردم‌سالاری اسلامی از آموزه‌های اسلامی برخاسته است. مردم مسلمان از آن‌جا که دنبال اسلام هستند، از مردم‌سالاری اسلامی استقبال خواهند کرد. بنابراین هوشمندانه‌ترین روش آن است که ما میانگین مطالبات ملت‌های به‌پاخاسته را کارشناسی و تدوین کنیم و از طریق آن به ملت‌ها نزدیک شویم تا آنها در مقابل ما موضع نگیرند.

شرایط انقلاب‌ها، شرایط جغرافیایی، شرایط منطقه‌ای، دشواری‌های فراروی انقلاب‌ها و ده‌ها مؤلفه و متغیر دیگر باعث می‌شود که این ملت‌ها شعار‌ها و ادبیاتی را بروز دهند. ادبیات یک تحول، امری فرمایشی نیست و کسی نمی‌تواند ادبیاتی را در این زمان تحمیل کند. لذا ما باید برای انتقال تجربه‌های خود، ادبیات این انقلاب‌ها را آن‌گونه که هست، ببینیم.

نکته‌ی دوم «مشارکت‌جویانه بودن این انقلاب‌ها» است. ما باید از این فرصت برای معرفی کردن الگو استفاده کنیم. اصل سوم این است که این ملت‌ها یک درون‌نهفته‌هایی دارند که ارتباط بسیاری با اسلام و عزت اسلامی و هویت اسلامی دارد. بنابراین ما باید زمینه‌ی بروز و ظهور این مسائل را از رهگذر مشارکت‌جویی ایجاد کنیم.

در این مقطع باید در ارتباطات خود با دولت‌های جدید، خط قرمزها را به حداقل برسانیم و اگر برای این ارتباطات یک فرصت قائل هستیم، باید بدانیم که این مقطع، هنگامه و زمانه‌ی دیپلماسی و فعال کردن آن است. این کافی نیست که ما از دور بنشینیم و به طرح دعاوی بپردازیم، بلکه باید نزدیک شویم و با این انقلاب‌ها ارتباط برقرار کنیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif از سوی دیگر شاهدیم که الگوهای مرسوم در بحث نظام‌سازی نیز حداکثر تلاش خود را برای نفوذ در این کشورها به کار بسته‌اند. به نظر شما اصلی‌ترین رقبای اسلام‌خواهی مردم منطقه کدامند؟
دو رقیب برای جریان اسلام‌خواهی وجود دارد. البته رقابت در این‌جا به معنی بهره‌گیری از فرصت‌ها است. رقیب اول کشورهای غربی هستند. بدیهی است که غربی‌ها با پوشش حداکثری رسانه‌ها و با امکانات نظامی و سیاسی و دیگر امکانات خود، توانسته‌اند در مواردی کسانی را به جای دیکتاتورهای سرنگون شده به ملت‌ها معرفی کنند. به هر حال کشورهای غربی حداکثر توان‌ خود را برای بهره‌گیری از فرصت‌ها به کار می‌گیرند.

یکی از خواسته‌های غربی‌ها این است که تا سرحد امکان رنگ و بوی اسلام‌خواهی در آینده‌ی کشورهای منطقه به حداقل برسد. آنها می‌خواهند دیدگاه‌های خودشان را در قالب اسلام غیر اجتماعی و فردی و خصوصی‌شده تقویت کنند و غرب در افق این نگاه حرکت می‌کند.
ما فضای علمی بیش از دیگران امکان تلاش و ارتباط و گفت‌وگو داریم، در حالی که رقبای ما در این زمینه روش‌های برملا شده و نخ‌نما شده‌ای دارند. اگر ما این مباحث آکادمیک را رها کنیم و بیداری اسلامی را صرفاً محدود به مباحث سیاسی ببینیم، نه‌تنها از آن فرصت‌ها استفاده‌ای نکرده‌ایم، حتی آنها را از دست خواهیم داد.

یکی از ابزارهای غرب برای تحقق این هدف، استفاده از برخی کشورهای منطقه و دخالت و ایفای نقش این کشورها است. غرب در این وضعیت که دامنه‌ی این انقلاب‌ها رو به گسترش است، قصد دارد تا حدود این انقلاب‌ها را مشخص کند و اجازه‌ی سرایت این انقلاب‌ها به دیگر کشورهای منطقه را ندهد. ابزار دیگر غرب هم معرفی الگوهای حکومتی سکولار یا حتی اسلام سکولار است که می‌کوشند آن را در نقطه‌ی مقابل روح بیداری اسلامی قرار دهند.
 
رقیب دوم وهابیت است. وهابیت را باید فراتر از کشور سعودی در نظر گرفت و مجموعه‌های وهابی دیگر را نیز که در پاره‌ای کشورها در حال فعالیت هستند، به آن اضافه نمود. سؤال این است که آیا وهابیت در مواجهه با این انقلاب‌ها از فرصت برخوردار شده یا این که تهدید شده است؟ از آن‌جا که اصل وقوع این انقلاب‌ها خارج از گفتمان جمودگرایانه و یک‌سونگرانه و قرائت‌های خشک و غیر اجتماعی و مرتجعانه‌ی وهابیت است، به نظر می‌رسد که وهابیت در مواجهه با این انقلاب‌ها با چالش گسترده‌ای روبه‌رو شده است. مقاومت حکومت سعودی در برابر این انقلاب‌ها و فعالیت‌های گسترده‌ی این رژیم برای پیش‌گیری از سرایت آن به دیگر کشورهای عربی -به‌ویژه دخالت نظامی آنان در بحرین- به دلیل هراس از به خطر افتادن حکومت سعودی و تفکر وهابیت در منطقه است. بنابراین اصل وقوع این انقلاب‌ها برای وهابیت چالش‌آور و نقدکننده است.

این در حالی است که هم‌اکنون ما شاهدیم که زمینه‌های شکل‌گیری وحدت اسلامی در سطحی وسیع فراهم آمده است؛ وحدتی که به عنوان یک آرزوی دیرینه و زمان‌بر و تاریخی برای بسیاری از مصلحان جامعه مطرح بوده است. این انقلاب‌ها هم به چیزی جز وحدت اسلامی نخواهد رسید؛ وحدت اسلامی پایدار و پویا که احترام ملت‌ها و مذاهب در آن حفظ شود و کشورهای منطقه در آن به سطح مشترکی از مطالبات اسلامی و از جمله مطالبات فرهنگی اقتصادی و سیاسی دست یابند. اما وهابیت با وحدت اسلامی مشکل اساسی دارد. اصولاً رویکرد‌ها و جهت‌گیری‌های وهابیت به سمت چندپاره کردن و رویارویی ملت‌ها با یکدیگر است. بنابراین وهابیون تلاش می‌کنند تا این وحدت محقق نشود.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif مسأله‌ی مغفول‌مانده در زمینه‌ی انتقال تجربه‌ها، عدم همراهی و مشارکت درخور توجه قشر دانشگاهی و حوزوی کشور ما در انتقال تجربه‌های انقلاب اسلامی است. به نظر می‌رسد که هنوز محافل علمی و پژوهشی ما درگیر این مسأله نشده باشند. استفاده از این ظرفیت چه کمکی به روند انتقال تجربه دارد؟
اول این‌که انتقال تجربه اگر لباس علمی و دانشگاهی و فقهی و حوزوی بپوشد، حساسیت بسیار پایین‌تری به خود می‌گیرد و زمینه فراهم می‌شود تا تجارب جمهوری اسلامی بهتر منتقل شود. دلیل دوم این است که در فضاهای آکادمیک تحمیل وجود ندارد، بلکه مسائل در بحث و گفت‌وگوهای علمی پیش می‌رود. ما باید قواعد گفت‌وگوی علمی را همانند ائمه علیهم‌السلام رعایت کنیم. در این صورت فضای آکادمیک، فرصت‌های پربار و سرشار از ظرفیتی را فراروی ما می‌گشاید. ما در این فضا بیش از دیگران امکان تلاش و ارتباط و گفت‌وگو داریم، در حالی که رقبای ما در این زمینه روش‌های برملا شده و نخ‌نما شده‌ای دارند. اگر ما این مباحث آکادمیک را رها کنیم و بیداری اسلامی را صرفاً محدود به مباحث سیاسی ببینیم، نه‌تنها از آن فرصت‌ها استفاده‌ای نکرده‌ایم، حتی آنها را از دست خواهیم داد.

به نظر می‌رسد زمینه‌ها و علایق فرهنگی، هم کاربرد بیشتر و هم تناسب بیشتری با انتقال پیام‌ها و بحث و گفت‌وگو بین شیعه و سنی دارد. هیچ‌گاه نباید این نکته را در مورد ملت‌های مسلمان غیر شیعه فراموش کنیم که ما مشترکاتی داریم و هر مقدار از سقف مشترکات ما تأمین شود، می‌تواند در خلق یک حرکت امت‌محور اسلامی معجزه بیافریند. یک عالم حوزوی در ایران هیچ‌گاه نباید تصور کند که آنها هم باید همانند ما بیندیشند، بلکه باید به نقاط مشترک در مردم‌سالاری اسلامی توجه کرد که البته بسیار هم فراوان است.
هدف ما از حضور در فضای بین‌المللی اسلامی باید چندسویه باشد. یعنی هم از یک طرف شیعه از این حضور ما منتفع شود و هم دیگر مذاهب اسلامی احساس انتفاع کنند. این هدف قابل تحقق نیست، مگر این‌که ما نقاط مشترک مذاهب را شناسایی کنیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif حوزه‌های علمیه به‌طور خاص چه وظایفی را در این خصوص بر عهده دارند؟
حوزه باید با توجه به اقتضائات آینده و نیز شناخت و استخراج ابعاد بین‌المللی اسلام، برنامه‌ریزی کند. البته صرف برنامه‌ریزی و اجرا کافی نیست، بلکه باید نهاد یا نهادهایی را ایجاد کرد که دائماً در حال رصد واقعیت‌ها و اطلاعات و تحولات عرصه‌ی بین‌الملل باشند. این رصد باید مستمر باشد. دستگاه رصدکننده هم باید آن‌قدر مجهز به عناصر لازم و آگاهی و هوشمندی لازم باشد تا بتواند واقعیت در حال تحول در فضای بین‌الملل و نو شدن آن را رصد کند.

رهبر معظم انقلاب حضور در فراگیرترین فضاهای اسلامی را توصیه می‌کنند و این به عنوان یک تحول، قابل بررسی و قابل مداقّه و مطالعه است. نکته‌ی جالب‌تر و مهم‌تر، توجه به اقتضائات این حضور است. حضور در یک فضای فراگیر، اقتضائاتی دارد. یعنی ما وقتی در یک فضای عام قرار می‌گیریم، باید مدل تعاملی قابل تحقق میان شیعه و سنی را ارائه کنیم. برای این مهم لازم است که ما هدف خود از حضور در فضاهای بین‌المللی را مشخص کنیم. هدف ما از حضور در فضای بین‌المللی اسلامی باید چندسویه باشد. یعنی هم از یک طرف شیعه از این حضور ما منتفع شود و هم دیگر مذاهب اسلامی احساس انتفاع کنند. این هدف قابل تحقق نیست، مگر این‌که ما نقاط مشترک مذاهب را شناسایی کنیم که همانا اسلام و پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم و قرآن است؛ یعنی حضور ما باید در جهت بالاترین خدمت به اسلام، قرآن و پیامبر اسلام صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم باشد. باید این خدمت را به گونه‌ای حداکثری ارائه کنیم تا اهل سنت احساس کنند اسلامشان تعالی پیدا کرده است. بنابراین باید قاعده‌ی «الإسلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلی عَلَیْهِ» را هدف قرار دهیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif برای حضور و اثرگذاری حداکثری حوزه‌ی علمیه، چه برنامه‌ریزی باید صورت گیرد؟
حوزه‌های علمیه وظیفه‌ی تبیین اندیشه‌های اهل بیت‌ عصمت و طهارت علیهم‌السلام را بر عهده دارند. همچنین امکانات و فرصت‌ها و ظرفیت‌های تاریخی بسیاری برای دستیابی به شناخت هرچه عمیق‌تر از این آموزه‌ها را در اختیار دارند. البته این نهاد باید در خود دو تحول ایجاد کند. تحول حوزه‌ها در ساز و کارها و شیوه‌ها و هزینه‌ها و بودجه‌ها و برنامه‌ریزی‌های لازم برای شناخت عمیق و مناسب وضعیت بین‌المللی لازم است. داشتن فرصت و توان و ظرفیت، گام نخست است. گام دوم نیز این است که متناسب با نیازهای جامعه‌ی امروز -به‌خصوص نیازهای منطقه- مطالعات عمیق خود را سامان دهد.

تحول دومی که باید در حوزه رخ دهد، تحول معطوف به عرضه‌ی این خروجی‌ها و نتایج معطوف به شناخت آموزه‌های اسلامی و اهل‌بیتی علیهم‌السلام است. ما در زمینه‌ی عرضه با کاستی‌های بسیاری مواجه هستیم. این عرصه‌ شامل یک مقوله‌ی وسیع از ارتباط گیری، نوع ارتباط‌گیری، حجم ارتباط‌گیری و کیفیت برقراری ارتباط داخل با خارج است.

ما نه امکان شناخت کافی را فراهم کرده‌ایم و نه توانسته‌ایم در زمینه‌ی عرضه‌ی فعالیت‌ها، برنامه‌ای حساب‌شده و تعریف‌شده و فراگیر را تهیه کنیم. از این جهت بسیاری از آن‌چه که در نزد ما به عنوان مکتب اهل بیت‌ علیهم‌السلام وجود دارد، همچنان ناشناخته مانده و گرد و غبار می‌خورد. نباید بگذاریم فرصت‌های فراروی ما، بدون آن که از این فرصت‌ها استفاده‌ای برده باشیم از دست برود.

  
  

 از دامن دل دور باد!/می توان آیا به دل دستور داد؟-می توان آیا به دریا حکم کرد/که دلت را یادی از ساحل مباد؟-موج را آیا توان فرمود: ایست!/باد را فرمود: باید ایستاد؟-آنکه دستور زبان عشق را/بی گذاره در نهاد ما نهاد -خوب می دانست تیغ تیز را/در کف مستی نمی بایست داد


  
  

هشدارهای سه‌گانه رهبر انقلاب درباره اخلاق سیاسی


«موجودى که نامش آدمى است، با تمییز خوب از بد و شایست از ناشایست آدمى شده است.1» ضرورت اخلاق‌مداری در جوامع انسانی و به‌خصوص از نوع اسلامی آن، امری خدشه‌ناپذیر است. اما این‌که چرا رعایت این امر بدیهی یکی از موضوعات اصلی و خبرساز در فضای سیاسی ایران شده است- تا حدی که رهبر انقلاب نیز دراین‌باره موضع‌گیری کنند- جای بحث دارد.

با آغاز رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری دهم و حتی قبل از آن، فضای سیاسی و تبلیغاتی کشور به‌طور بی‌سابقه‌ای شور و حرارت گرفت. متأسفانه در این بین، بی‌اخلاقی و بی‌انصافی‌هایی نیز از سوی گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف صورت پذیرفت؛ مسئله‌ای که رهبر انقلاب از ابتدای سال 88 و در سخنان خود در مشهد مقدس، به کاندیداها و طرفداران آن‌ها هشدار داده بودند. اما هرچه که فضای سیاسی کشور به برگزاری انتخابات نزدیک‌تر شد، این نگرانی بیشتر ظهور و بروز پیدا کرد. بی‌انصافی و سیاه‌نمایی نسبت به عملکرد دولت، دستاوردهای انقلاب اسلامی، افراد و گروه‌های مختلف سیاسی از جمله آن‌هاست.

آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی: «اختلاف‌های سیاسی سبب نمی‌شود که قلم و زبان روی حساب و کتاب نباشد. قلم و زبان‌ها باید روی حساب و کتاب باشد. ما باید مراقب باشیم که نگویند در نظام اسلامی این مسائل رخ می‌دهد، افراد نیز باید مراقب باشند.»


اما حوادث و فتنه پس از انتخابات 88 به این مسئله دامن زد به‌طوری‌که رفتارها و گفتارهای غیر اخلاقی و غیر منصفانه همراه با هتاکی، هتک حرمت، افترا، نسبت‌های ناروا و... در فضای سیاسی کشور، رشد چشمگیری داشت. رهبر انقلاب نیز به غیر از تذکرات خصوصی، بارها و به مناسبت‌های مختلف، صریحاً این برخوردها را رد کردند. همچنین ایشان در آخرین رهنمودهای خود در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان، بار دیگر به این بی‌اخلاقی‌ها اشاره کرده و خطاب به گروه‌های مختلف، درباره ادامه این رفتارها هشدار دادند.

به دلیل اهمیت موضوع و تکرار هشدارهای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به این مسائل، در گزارشی به بررسی  مواضع ایشان درباره رعایت موازین اخلاقی و خارج نشدن از جاده انصاف، در سال 89 می‌پردازیم:

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نخستین هشدار
خرداد ماه سال جاری آیت‌الله خامنه‌ای در سالروز ارتحال امام(ره) با قرائت آیه‌ی «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیداً2» مسئله قول سدید را مطرح کردند: «من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم ... درباره‌ى زیدى که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانى که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانى که در آن آمیزه‌اى از ظلم وجود دارد. این دومى بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانى که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهى میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر.»

این توصیه صریح بود و به همه گروه‌ها و شخصیت‌های فعال در عرصه سیاسی کشور برمی‌گشت اما برخی، با مخاطب قرار دادن طرف مقابل و مخالفین خود، سعی کردند توپ را در زمین دیگری بیاندازند. در حالی‌که رعایت شؤون اخلاقی در جامعه وظیفه همگان است.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی دراین‌باره معتقدند: «در نظام اسلامی همه ما مسئولیم و مسئولیت برای مسئول، مسبوق به صیانت و سیاست نفس است... هر مسئولی قبل از سیاست‌مداری نسبت به دیگران، باید سیاست‌مدار داخلی نفس خود باشد. در درون انسان خواسته‌های زیادی هست که اگر انسان، سیاست‌مدار نباشد و آن‌ها را تعدیل نکند، قبل از این‌که برای نجات دیگران قدم بردارد، خود در مهلکه گمراهی و ضلالت فرو می‌رود.3»

پادکست:
«قول سدید»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/9557/smps.jpg
اگر قضاوت شما درباره‌ى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جاده‌ى تقواست. آیه‌ى شریفه‌اى که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنى استوار و درست.

از اینجا بشنوید

 


متاسفانه سخنان رهبری در حرم امام(ره) نیز به دلیل تنش‌های سیاسی به‌وجود آمده‌ی پیش از آغاز سخنرانی معظم‌له، کم‌تر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت؛ چراکه باز هم برخی گروه‌ها و اشخاص، سعی کردند تا با ایراد اتهام به یکدیگر، مسائل و حواشی مراسم سالگرد ارتحال بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران را به دیگری نسبت دهند.

محمدحسین صفارهرندی درباره استفاده ابزاری از سخنان رهبری می‌گوید: «بدترین نوع رفتار این است که بنا باشد کسانی کلام فرد را به نفع خودشان مصادره و از آن چماق درست کنند و قسمت‌هایی از سخنان ایشان را برای کوبیدن به فرق سر دیگران به کار برند ... بسیار مضحک به نظر می‌رسد که آدم به طبیب مراجعه کند و برای بهبود خود دارو بگیرد و به جای مصرفش، آن را به دور از چشم دیگران و یا در منظر دیگران به درون چاه بریزد و یا همچنان بر مواضع اشتباه قبلی خود که آلوده به بیماری است، بیش‌تر اصرار بورزد.4»

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif هشدار دوم
کمتر از سه هفته از توصیه رهبر انقلاب در نماز جمعه 14خرداد گذشته بود که اهانت به برخی مسئولین نظام توسط تعدادی از معترضین به تصویب قانونی درباره دانشگاه آزاد، به حواشی مراسم سالگرد حضرت امام(ره) اضافه و خبرساز شد. فردای آن روز و در دیدار با اعضای بسیجی هیئت علمی دانشگاه‌ها، رهبر انقلاب دومین هشدار علنی را اعلام کردند: «من بارها گفته‌ام: ظلم نکنیم. این هم یکى از آن اساسى‌ترین کارهاست. ظلم چیز بدى و چیز خطرناکى است. ظلم فقط این نیست که آدم توى خیابان به یکى کشیده بزند. گاهى یک کلمه‌ى نابجا علیه یک کسى که مستحقش نیست، یک نوشته‌ى نابجا، یک حرکت نابجا، ظلم محسوب میشود. این طهارت دل را و طهارت عمل را خیلى بایستى ملاحظه کرد ... زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره- به خیال ما و با تشخیص ما- کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چى که میتوانیم بگوئیم.5»

درباره‌ی رواج بداخلاقی سیاسی و اهانت به مسئولان نظام، سیدمرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است: «نمی‌توان به بهانه‌ی انقلابی‌گری از بیان یا گفتمانی استفاده کرد که سنخیتی با فرهنگ اسلامی ندارد. در طول تاریخ غالب مشکلات جامعه از افراط و تفریط پدید آمده است. گاهی تفریط انسان را به محافظه‌کاری، سکوت بی‌جا و سرباز زدن از وظایف وا می‌دارد و گاهی هم افراط، انقلابی‌ها را از مدار اخلاق، عدالت و تقوا خارج می‌سازد.6»
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید نیز به‌تازگی در آغاز درس خارج فقه خود عنوان کردند: «اختلاف‌های سیاسی سبب نمی‌شود که قلم و زبان روی حساب و کتاب نباشد. قلم و زبان‌ها باید روی حساب و کتاب باشد. ما باید مراقب باشیم که نگویند در نظام اسلامی این مسائل رخ می‌دهد، افراد نیز باید مراقب باشند.7»

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif آخرین هشدار
«من به بزرگان هم نصیحتى بکنم... مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظائفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همه‌ى اینها را زیر سؤال بردن- مسئولین دولتى را، دیگران را، دیگران را- این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است.» این نکته‌ای بود که رهبر انقلاب بعد از هشدار خود به جوانان آن در دیدار با اعضای خبرگان رهبری بیان کردند.
آیت‌الله ممدوحی، عضو خبرگان رهبری در همین زمینه می‌گوید: «نباید نسبت به شنیدن خبری که در دروغ یا صحت آن شک وجود دارد، اعلام موضع کرد. عصبانیت در شنیدن برخی‌ از خبرها، فضای تهمت را در جامعه گسترش خواهد داد.8»

پادکست:
«پیام به آنهایی که حرف میزنند و مینویسند»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/11735/smps.jpg
در این پادکست، مروری می‌کنیم بر بخش‌هایی از بیانات ایشان در «نماز جمعه 14 خرداد در سالگرد رحلت امام راحل(ره)»، «دیدار اساتید بسیجی دانشگاه‌ها» و «دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری» درباره‌ی رعایت حدود شرعی و اخلاقی در نوشته‌ها و حرف‌ها:


 


اما رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای خبرگان رهبری، در سخنانی صریح به همه به‌ویژه جوانان افزودند: «پیام من به همه کسانی که حرف می‌زنند و یا در مطبوعات، وبلاگ‌ها و محیط های دیگر می‌نویسند این است که مخالفت کردن، رد کردن و محکوم کردن یک فکر سیاسی و دینی یک چیز است و ابتلای به رفتار غیر اخلاقی و دشنام و هتک حرمت چیز دیگر. من این مسائل غیر اخلاقی را قاطعانه و بطور کامل رد می‌کنم و نباید انجام شود.»

آخرین و مهمترین نکته مربوط به موقعیت کنونی جمهوری اسلامی است. آیت‌الله خامنه‌ای ضمن بیان ضرورت حفظ آرامش در جامعه، تأکید کردند که نباید کاری کنیم که الگوی جمهوری اسلامی تضعیف شود. آیت‌الله امامی کاشانی در همین زمینه معتقد است: [از اینجا بشنوید:]

«جامعه‌ای می‌تواند الگو باشد که از نظر اخلاق هم جلو باشد، خلقش خلق انسانی باشد. پیغمبر اکرم(ص) رمز موفقیتش همین بود. البته قرآن، خود میدان دیگری دارد از نظر اعجاز و وحی. ولی اخلاق پیغمبر اکرم(ص) واقعاً نقش بسیار عجیبی داشت در دعوت جامعه بشری به اسلام. ما هم که می‌خواهیم الگو باشیم برای جهان اسلام، انقلاب ما الگو باشد، باید دراین راستا حرکت کنیم.9»
آیت‌الله آملی لاریجانی نیز دراین‌باره می‌گوید: «آلوده کردن فضای سیاسی به ناهنجاری‌هایی مثل فحاشی و توهین و افتراء به نفع هیچ کسی نیست؛ چرا که کشور و نظام ما اسلامی است، بنابراین باید با عمل خودمان برای کل دنیا الگوسازی کنیم. اگر بنا باشد عده‌ای در صحنه سیاسی کشور بخواهند رقیب خودشان را با این روش از میدان به‌درکنند، بدترین روش است.10»
واکنش‌ها و اظهارنظرها پیرامون سخنان رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، نشان‌دهنده این است که ترمیم فضای اخلاقی کشور در حوزه سیاست، بیش از پیش به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است.

پی‌نوشت:
1. دکتر رضا داوری اردکانی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 26
2. سوره احزاب، آیه 70
3. آیت‌الله جوادی آملی، کتاب «مبادی اخلاق در قرآن»
4. گفت‌وگو با محمدحسین صفارهرندی، سایت برهان
5. این سخنان در تاریخ 2/4/1389 بیان شد.
6. گفت‌وگو با سید مرتضی نبوی، سایت برهان
7. به نقل از سایت خبرآنلاین
8. گفت‌وگو با آیت‌الله ممدوحی، خبرگزاری فارس
9. خطبه‌های نماز جمعه تهران 20/12/89
10. به نقل از روزنامه تهران امروز، مورخه 23/12/89


  
  

بسمه تعالی

عنوان:  دیدار هزاران نفر از مردم قم
تاریخ:  ????/??/??

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار هزاران نفر از مردم قم، بصیرت و تشخیص صحیح شرایط، احساس تعهد ومسئولیت، و حضوربه موقع در صحنه را سه عامل اصلی موفقیت در امتحانهای الهی و زمینه ساز پیشرفت مادی و معنوی برشمردند وتأکید کردند: ملت ایران با عبور موفقیت آمیز از امتحانهای گوناگون الهی در طول 32 سال گذشته، امروز مقتدرتر از هر زمان دیگر با عزم و اراده قوی و هوشیاری و یکپارچگی به راه خود برای رسیدن به قله های سعادت و کمال و حیات طیبه دنیا و آخرت ادامه خواهد داد.
حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار که در سالروز قیام تاریخی مردم قم در نوزدهم دی سال 56، برگزار شد، این حادثه بزرگ را نشانه پیشگامی مردم قم در بصیرت، احساس مسئولیت و حضور در صحنه دانستند و افزودند: حرکت نوزدهم دی مردم قم در سال 56، یک سیلی محکم به رژیم طاغوت و جبهه استکبار بود که با هدایت امام خمینی (ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 شد.
ایشان با تأکید بر اینکه حساسیت بالای دشمنان نسبت به مردم و حوزه علمیه قم، به دلیل بصیرت بالا، روحیه احساس تعهد و حضور به موقع در صحنه آنان است، خاطرنشان کردند: عکس العمل دشمنان در قبال قدرت نمایی مردم، حوزه علمیه، علما و جوانان قم در جریان سفر رهبری به این شهر مقدس نیز، نشان دهنده همین روحیات والا و عظمت این حرکت و همچنین عجز و آسیب پذیری دشمنان است.
رهبر انقلاب اسلامی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نحوه واکنش دنیای کفر واستکبار در 32 سال گذشته را نمونه دیگری از آسیب پذیری مخالفان و معاندان نظام اسلامی و عظمت حرکت ملت ایران برشمردند و افزودند: تشکیل نظام اسلامی در ایران وایستادگی در مقابل قلدرترین حکومتهای دنیا، ارائه یک راه نو برمبنای اسلام واقعی بود که این موضوع برای جبهه استکبار و ظلم، تحمل ناپذیر است و علت اصلی مخالفت ها با جمهوری اسلامی ایران نیز همین قضیه است.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری کارهای بزرگ و سربلندیهای ملت ایران در میدانهای مختلف، تأکید کردند: این ملت به برکت موفقیت در امتحانهای الهی توانسته است خود را از لحاظ معیارهای معنوی و مادی بالا بکشد که پیشرفتهای علمی و فناوری و کار و خدمت رسانی در سراسر کشور نمونه های پیشرفت مادی است.
ایشان با اشاره به کمک ها و الطاف الهی در تمام این موفقیت ها تأکید کردند: ملت ایران در میدانهای گوناگون دست قدرت الهی را دیده و حس کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی شکست فتنه سال گذشته را نمونه ای از الطاف و دست قدرت الهی دانستند و افزودند: با لطف و عنایت خداوند متعال، مردم، بیدار و وارد صحنه شدند وتوانستند توطئه ای عظیم را خنثی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: هنوز ابعاد فتنه سال گذشته به طور کامل شناخته نشده است و زمینه های زیادی برای تحلیل و تبیین آن وجود دارد زیرا دشمن طراحی و محاسبات دقیقی انجام داده بود.
ایشان عوامل اصلی فتنه سال 88 را طراحان خارجی دانستند و خاطرنشان کردند: کسانی را که مردم به آنها سران فتنه می گویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند و دشمن آنها را به وسط صحنه هُِل داده بود که البته آنها نیز باید راه خود را از دشمن جدا می کردند که این کار را انجام ندادند و مرتکب گناه شدند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: انسان نباید بازیچه دشمن شود و اگر غفلتی هم کرد ولی در وسط کار متوجه موضوع شد، باید بلافاصله راه خود را تغییر دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین زوایای فتنه سال گذشته تأکید کردند: عامل اصلی، دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند و در طراحی و محاسبات خود به دنبال حذف جمهوری اسلامی و تغییر نظام بودند.
ایشان افزودند: طراحی اصلی دشمنان، این بود که جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین از جامعه ایران برچیده شود و قاعده حکومت و دولت را به شکل مطلوب خود تشکیل دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: صحنه گردانان اصلی، حالت دیگری را نیز طراحی کرده بودند که اگر به نتیجه مطلوب خود نرسند، کشور را به آشوب بکشانند و با تقلید از انقلاب اسلامی و بوجود آوردن کاریکاتوری از آن، به اهداف خود برسند.
ایشان افزودند: اما ملت ایران با تشخیص صحیح اوضاع، احساس تعهد و حضور به موقع در صحنه، به دهان طراحان اصلی زد و بساط آنها را جمع کرد.
رهبر انقلاب اسلامی موفقیت ملت ایران در این آزمون بزرگ و پیچیده را زمینه ساز پررنگ تر شدن خط دین و انقلاب در کشور و اقتدار روزافزون نظام اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: اقتدار روزافزون در واقع پاداش الهی برای موفقیت در این آزمون است.
حضرت آیت الله خامنه ای همه آحاد مردم و مسئولان را به حفظ هوشیاری و تشخیص صحیح مسائل اصلی از مسائل فرعی و جابجا نکردن آنها فراخواندند و افزودند: نداشتن بصیرت و شکست در امتحان الهی موجب تنزل و انحطاط جامعه خواهد شد، همانگونه که نتیجه شکست مردم در امتحان الهی در دوران امیرالمومنین علی (ع) و شهادت آن حضرت در محراب عبادت به دست اشقی الناس، به شهادت رسیدن حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان در حادثه کربلا بود.
ایشان جایگاه والای کنونی ملت ایران و موفقیتهای او در مسائل داخلی و تأثیرگذاری در منطقه و مسائل مهم جهانی را نتیجه سربلندی در امتحانهای گوناگون دانستند و خاطرنشان کردند: دشمن تلاش فراوانی انجام می دهد تا با فشارهای اقتصادی، و تبلیغات دروغین و پرحجم و ترساندن دولتها و ملتها از جمهوری اسلامی ایران، مانع از ادامه مسیر پیشرفت نظام اسلامی شود اما به نتیجه نرسیده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شکست سیاستهای امریکا در قضایای فلسطین، لبنان، افغانستان و عراق افزودند: امریکاییها، جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی ناکامی های خود معرفی می کنند در حالیکه آنها از بیداری و سیاست صحیح ملتها شکست خورده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: تأثیر و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در میان ملتها تأثیری معنوی است زیرا نظام اسلامی موجب بیداری ملتها می شود و در چنین شرایطی است که امریکا تمام تلاش خود را به کار می بندد تا دولت کنونی عراق بر سر کار نیاید اما به دلیل بیداری مردم، این دولت سر کار می آید و امریکا هم هیچ کاری نمی تواند بکند.
ایشان خاطرنشان کردند: ملت ایران به راه پیشرفت و اقتدار خود تا رسیدن به قله ها و حیات طیبه دنیا و آخرت ادامه خواهد داد.
حضرت آیت الله خامنه ای عزم و اراده مردم و مسئولان را برای پیمودن این راه، خوب و قوی ارزیابی و تأکید کردند: شرط ادامه موفقیت آمیز مسیر پیشرفت و اقتدار، بیداری و دستکم نگرفتن دشمن است.
ایشان افزودند: همه آحاد مردم بویژه جوانان، روحانیون، دانشگاهیان و مسئولان باید هوشیاری خود را حفظ و دو چندان کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان تأکید کردند: بیداری مسئولان، خدمت به مردم و حفظ یکپارچگی در میان خود است که همچون خاری در چشم دشمن خواهد بود.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین سعیدی تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، با اشاره به قیام تاریخی نوزدهم دی سال 56، تأکید کرد: مردم قم همواره در صحنه بوده و نشان داده اند که پشتیبان ولایت فقیه هستند.
وی به نمایندگی از مردم استان قم و حوزه علمیه و علما از سفر اخیر رهبر انقلاب اسلامی به شهر مقدس قم تشکر و قدردانی کرد.


89/11/5::: 7:52 ع
نظر()
  
  

بهترین هدیه معنوی شهید علی‌محمدی به همسرش

3/11/1389

رهبر معظم انقلاب اسلامی، پنج‌شنبه شب گذشته (سی‌ام دی‌ماه)، با حضور در منزل شهید دکتر مسعود علی‌محمدی و شهید دکتر مجید شهریاری، با خانواده‌های این دانشمندان شهید دیدار کردند.

در اواسط حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید علی‌محمدی، همسر شهید با نشان دادن قاب عکسی به رهبر انقلاب [اینجا را ببینید]، خاطره‌ی خود را از ماجرای سفر حج تمتع به اتفاق همسر فقیدش در سال 83، برای ایشان بازگو کرد.
وی، با تأکید بر این‌که شهید علی‌محمدی هیچ کاری را بدون مطالعه و شناخت عمیق انجام نمی‌داد، گفت: «این سفر بهترین هدیه‌ی معنوی از سوی همسرم بود؛ چرا که ماجرا و فلسفه‌ی تمام اعمال حج را به صورت لذت‌بخشی برای من بازگو می‌کرد و این، بهترین لحظات عمرم بود». خانم کرمی، افزود: «همسرم در صفا و مروه  به من می‌گفت: خودت را بگذار جای هاجر و ببین چه حسی داری. یا در رمی جمرات می‌گفت: فرض کن جای حضرت ابراهیم(ع) بودی و می‌خواستی فرزندت را ببری به قتلگاه. آن‌وقت شیطان وسوسه‌ات می‌کرد».

لازم به ذکر است رهبر انقلاب در پایان این دیدار با تقدیر از روحیات معنوی شهید علی‌محمدی، همسر و خانواده‌ی ایشان را به حفظ و انتقال این روحیه توصیه کردند.

عکس‌نوشت:

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10892/H/138911031755300516_10892.jpg


  
  
گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون اربعین حسینی

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اولین شکوفه‌هاى عاشورایى
اربعین هم خود یک فروردین دیگر است. اولین شکوفه‌هاى عاشورایى در اربعین شکفته شد. اولین جوشش‌هاى چشمه‌ى جوشان محبت حسینى - که شطّ همیشه جارى زیارت را در طول این قرن‌ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبه‌ى حسینى، اولین دل‌ها را در اربعین به سوى خود جذب کرد؛ رفتن جابربن‌عبداللَّه و عطیّه به زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین، سرآغاز حرکت پُربرکتى بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پى‌درپى این حرکت پُرشکوه‌تر، پُرجاذبه‌تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روزبه‌روز در دنیا زنده‌تر کرده است.
پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب 1/1/85
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif در آغوش پیامبر
در روز اربعین هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران اباعبداللَّه‌الحسین علیه‌السّلام بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند. از جمله کسانى که آن روز آمدند، یکى «جابربن‌عبداللَّه انصارى» است و یکى «عطیةبن سعد عوفى» که او هم از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. جابربن‌عبداللَّه از صحابه‌ى پیامبر و از اصحاب جنگ بدر است؛ آن روز هم على‌الظّاهر مرد مسنّى بوده است؛ شاید حداقل شصت، هفتاد سال از سنین او - بلکه بیشتر - مى‌گذشته است. اگر در جنگ بدر بوده، پس لابد قاعدتاً در آن وقت باید بیش از هفتاد سال سن داشته باشد؛ لیکن «عطیه» از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. او آن وقت جوان‌تر بوده؛ چون تا زمان امام باقر هم «عطیةبن سعد عوفى» على‌الظّاهر زندگى کرده است. «عطیه» مى‌گوید: وقتى به آن‌جا رسیدیم، خواستیم به طرف قبر برویم، اما این پیرمرد گفت اول دم شطّ فرات برویم و غسل کنیم. در شطّ فرات غسل کرد، سپس قطیفه‌اى به کمر پیچید و قطیفه‌اى هم بر دوش انداخت؛ مثل کسى که مى‌خواهد خانه‌ى خدا را طواف و زیارت کند، به طرف قبر امام حسین علیه‌السّلام رفت. ظاهراً او نابینا هم بوده است. مى‌گوید با هم رفتیم، تا نزدیک قبر امام حسین علیه‌السّلام رسیدیم. وقتى که قبر را لمس کرد و شناخت، احساساتش به جوش آمد. این پیرمرد که لابد حسین‌بن‌على علیه‌السّلام را بارها در آغوش پیامبر دیده بود، با صداى بلند سه مرتبه صدا زد: یا حسین، یا حسین، یا حسین!
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 14/3/78
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif واقعه‌ى جوشان
اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار پایه‌گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت حسین‌بن‌على(علیه‌السّلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل‌هاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‌ى زیادى نخواهند برد... اگر زینب‌کبرى‌(سلام‌اللَّه‌علیها) و امام سجّاد(صلوات‌اللَّه‌علیه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفه‌ى عاشورا و هدف حسین‌بن‌على و ظلم دشمن را بیان نمى‌کردند، واقعه‌ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‌ماند.
بیعت گروهی از اقشار مختلف مردم 29/6/68
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif یاد حقیقت
به همان اندازه که مجاهدت حسین‌بن‌على(علیه‌السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیه‌السّلام) و بقیه‌ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه‌ی آن‌ها، صحنه‌ى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نکته‌ها باید توجه کنیم. درسى که اربعین به ما مى‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى بزرگترین سرمایه‌شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و کتاب‌هایى که منتشر مى‌کردند، در ذهن آدم‌هاى ساده‌لوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند بکنند. اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است.
بیعت گروهی از اقشار مختلف مردم 29/6/68

  
  

بسمه تعالی

عنوان:  حضور رهبر معظم انقلاب در منزل شهیدان دکتر مجید شهریاری و دکتر مسعود علیمحمدی
تاریخ:  ????/??/??

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پنجشنبه شب در منزل شهیدان دکتر مجید شهریاری و دکتر مسعود علیمحمدی حضور یافتند و در جمع صمیمی و پرعطوفت خانواده این شهیدان از صبر و استقامت بازماندگان و یادگارانِ «شهدای علم و دین» تجلیل کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جداگانه با خانواده های شهیدان دکتر شهریاری و دکتر علیمحمدی با اشاره به مراتب و درجات رفیع این شهیدان نزد خداوند متعال، خاطرنشان کردند: شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمانهای بلند و الهی، «به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی» آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزشهای معنوی دست یافتند.
حضرت آیت الله خامنه ای شهادت این دانشمندان برجسته را به وسیله ی دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی، نشانه تولید و رویش قله های علمی در کشور و به دست دانشمندان پرتلاش و نورانی دانستند .
ایشان صبر و پایداری خانواده های شهید را افتخاری بزرگ برای کشور برشمردند و افزودند: اجر و پاداش الهی برای این جانفشانی ها و خونهای به ناحق ریخته، بزرگترین تسلی است ضمن آنکه قدردانی و ارزش گذاری مردم و رسانه ها، تسلای دیگری برای تحمل این حادثه سخت و سنگین است و این صبر و تحمل شما، موجب جلبِ رحمت الهی می شود.
رهبر انقلاب اسلامی، به خانواده های این دو دانشمند شهید توصیه کردند: راه معنوی و علمی آنان را ادامه دهید و چراغ پرفروغی برای ارشاد و راهنمایی جوانان این سرزمین باشید.


  
  

مرد مباحثه

رهبر انقلاب دیروز در جمع ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور، با اشاره به اهمیت نقش جوانان، ائمه‌ی جمعه را به شنیدن و برطرف کردن شبهات دینی، اجتماعی و سیاسی جوانان توصیه کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین شهید هاشمی‌نژاد یکی از اشخاصی بود که همانند استاد شهید مطهری پای در این عرصه نهاد و منشأ اثرات مفیدی برای انقلاب و جمهوری اسلامی شد. آنچه درپی می‌آید، متنی است درباره‌ی نقش و تأثیرات این شهید بزرگوار در مبارزات انقلابی مشهد، تلاش ایشان در جهت شبهه‌زدایی از جوانان و... که با هم می‌خوانیم.

مرد مباحثه و مناظره

شهید هاشمی‌نژاد از کسانی بود که مباحث نو و تازه‌ را درباره‌ی مسائل اسلامی مطرح می‌کرد، مباحثی که به مسائل اجتماعی و سیاسی روز هم مربوط می‌شد. لذا مسجد «فیل» که در آن زمان موقعیت حساسی داشت و پایگاه اصلی شهید هاشمی‌نژاد به حساب می‌آمد، جزو مساجد فعال انقلابی در دهه‌ی پنجاه و دوران قبل از انقلاب بود، مثل مسجد کرامت و نیز امام حسن مجتبی(ع) که آیت‌الله خامنه‌ای در آن فعال بودند و در این مسیر هم میان آنها هماهنگی بود.

بخشی از بحث‌های شهید هاشمی‌نژاد پاسخ به شبهاتی بود که عمدتاً برای نسل جوان آن زمان مطرح بود، چون ایشان در ادامه‌ی راه استاد مطهری معتقد بودند که باید به سؤالات جوانان در مورد مسائل دینی و اعتقادی پاسخ شفاف و روشنی داد. کتاب «مناظره دکتر و پیر» که از تألیفات ایشان بود، آن زمان خیلی طرفدار داشت. در این کتاب دو نفر با هم پیرامون موضوعات مختلف مناظره و بحث می‌کنند. تألیف این کتاب از موفقیت‌های ایشان در بحث‌های مناظره‌ای بود.

شهید هاشمی‌نژاد ید طولایی در بحث و مناظره و پاسخگویی به سؤالات و رفع شبهات نسل جوان داشت. صحبت‌های ایشان مطابق با نیاز زمان بود. همه‌ی این موارد از ویژگی‌هایی بود که مردم را به سخنرانی‌ ایشان جذب می‌کرد. صحبت‌های ایشان باعث می‌شد تا به بخش قابل توجهی از ابهامات، سؤالات و تردیدهای جوانان پاسخ داده شود، ولی عمدتاً بحث‌ها و سخنرانی‌هاشان حول و حوش مباحث اعتقادی و توحیدی، مسائل اجتماعی و اخلاقی و محورهایی بود که به جامعه و سیاست مربوط می‌شد.

در آن زمان ایشان نسبت به اسرائیل و صهیونیست‌ها و انحرافات در حوزه‌ی اسلام و دین موضع‌گیری شفاف و روشنی داشتند. در دوران زندان ما خیلی در این زمینه با هم آشنا شدیم و مقاومت ما در برابر منافقین و برخوردی که با منافقین در زندان می‌کردیم، طوری شده بود که منافقین هم ما را تحریم کردند و اجازه نمی‌دادند کسی با ما حرف بزند. به قول خودشان ما را بایکوت کرده بودند.

پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب، شهید هاشمی‌‌نژاد علاوه بر حزب جمهوری اسلامی، مسئولیت جامعه‌ی روحانیت مبارز مشهد را هم بر عهده گرفتند. تا جایی که به خاطر دارم، جامعه‌ی روحانیت مبارز مشهد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1355 تشکیل شده بود. آن زمان همان‌طور که در تهران روحانیت مبارز نقش اصلی را در فرماندهی کل انقلاب بر عهده داشت، در مشهد هم فرماندهی حرکت‌ انقلاب، راه‌پیمایی‌ها، تظاهرات و برنامه‌ها همه در دست روحانیت مبارز بود که عمدتاً یا شاگردان آیت‌الله خامنه‌ای بودند یا از هم‌رزمان ایشان.

مسئولیت اصلی روحانیت مبارز در مشهد در دست شهید هاشمی‌نژاد بود. حتی زیر اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های جامعه روحانیت مبارز مشهد و از جمله بیانیه‌ی مربوط به تحصن در بیمارستان امام رضا‌(ع)، امضای آقای هاشمی‌نژاد بود. در واقع ایشان با این قبیل کارها و فعالیت‌ها نقش اصلی را در هدایت و برنامه‌ریزی انقلاب ایفا می‌کرد. به عبارتی اتاق فرمان انقلاب در خراسان بود.

نیاز به کار تشکیلاتی برای کادرسازی
محوریت روحانیت مبارز مشهد با آیت‌الله خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و آقای طبسی بود. این‌ها پایه‌گذار روحانیت مبارز مشهد بودند و می‌توانستند به عنوان مرکز ثقل مبارزه، همه را به سمت انقلاب و اهداف انقلاب هدایت کنند. حزب اما به منسجم کردن، سازماندهی و هدایت اقشار جامعه می‌پرداخت. آن زمان حزب جمهوری اسلامی به بخش‌های مختلف کارگری، دانشجویی، فرهنگی، مهندسی، زنان و جوانان تقسیم می‌شد و به هدایت و سازماندهی این اقشار می‌پرداخت، اما حرکت روحانیت و حرکت اصلی انقلاب متأثر از هدایت‌های جامعه روحانیت مبارز بود.

شهید هاشمی‌نژاد اعتقاد راسخی به نقش تشکیلات و تحزب داشت و آن را ضامن بقای انقلاب می‌دانست. با همین دیدگاه وقت زیادی را به عنوان دبیر حزب جمهوری اسلامی در خراسان می‌گذاشت و سرمایه‌گذاری سنگینی در حزب انجام داد. ایشان معتقد بود که کادرسازی برای اداره‌ی انقلاب بسیار مهم است و از این جهت، وقت و سرمایه‌ی زیادی را صرف آموزش مدیران اجرایی می‌کرد؛ از استاندار و مدیران کل گرفته تا دیگران. جلساتی برای آنها ترتیب می‌د‌اد و در این جلسات برای آنها درباره‌ی مسائل مدیریتی و اعتقادی صحبت می‌کرد. حتی شیوه‌های مدیریت حضرت امیر‌المؤمنین‌(ع) را از نهج‌البلاغه نقل می‌کرد.

شهید هاشمی‌نژاد در این زمینه واقعاً خالصانه و دلسوزانه عمل می‌کرد. به یاد دارم حتی اگر سه نفر هم در جلسات مدیران حاضر می‌شدند، جلسه را تشکیل می‌داد. شهید هاشمی‌نژاد می‌گفتند: اگر می‌خواهی کادر بسازی، چهره به چهره و حتی با حضور دو سه نفر هم می‌توان این کار را انجام داد.
بخشی از بحث‌های شهید هاشمی‌نژاد پاسخ به شبهاتی بود که عمدتاً برای نسل جوان آن زمان مطرح بود، چون ایشان در ادامه‌ی راه استاد مطهری معتقد بودند که باید به سؤالات جوانان در مورد مسائل دینی و اعتقادی پاسخ شفاف و روشنی داد.

همه او را قبول داشتند
آن زمان بین علمای سنتی مشهد و روشنفکران بسیار اختلاف سلیقه بود. مکتب‌های مختلفی در حوزه و جامعه‌ی اسلامی مشهد وجود داشت. مثلاً عده‌ای طرفدار مکتب تفکیک بودند و برخی هم به فلسفه اعتقادی نداشتند. جمع کردن این‌ها در حوزه کار سختی بود. در این میان شهید هاشمی‌نژاد رابطه‌ی بسیار خوبی با همه‌ی علمای مشهد داشت و توانسته بود با افراد مختلف در ارتباط باشد و طیف‌های مختلف مشهد را که در دسته‌های فکری متفاوت با یکدیگر بودند، جمع کند. همه‌ی این طیف‌ها به شهید هاشمی‌نژاد اعتقاد و ایمان داشتند.

ترور به شیوه‌ای جدید
متأسفانه روز شهادت شهید هاشمی‌نژاد من در مشهد نبودم و برای تدریس تحلیل سیاسی به دانشجویان تربیت معلم تربت حیدریه به آنجا رفته بودم. آن روز داخل حزب کلاسی تشکیل شده بود. شهید هاشمی‌نژاد به کارکنان حزب درس اخلاق می‌داد. من هم گفتم: «تعداد کسانی که برای کلاس می‌آیند مقرون به صرفه نیست که شما چنین ریسکی کنید.» از طرفی چون من نیستم، خاطرجمع نیستم که اوضاع چگونه است و به هر حال شرایط درگیری و ترور است، شما ریسک نکنید و نیایید.

اما مسئول آموزش اصرار کرده بود که بچه‌ها می‌خواهند بیایند و شما هم بیایید. شهید هاشمی‌نژاد هم پذیرفته بود و آمده بود. آن شخصی که شهید هاشمی‌نژاد را ترور کرد - جوانی بود که از قوچان آمده بود و در روزنامه‌ی «عروه‌الوثقی» کار می‌کرد. مسئول فروش مجله‌ی «عروه‌الوثقی» دانش‌آموزی بود. من احساس کردم که او باید از نفوذی‌های منافقین باشد و طبق مسئولیتم در حزب او را اخراج کردم و اجازه‌ی ورود به حزب را به او ندادم- نیز به بهانه‌ی این‌که شکایت دارد و می‌خواهد آن را نزد حاج‌آقا مطرح کند، داخل ساختمان حزب شد. بچه‌ها هم که دیده بودند او جزو اخراجی‌هاست و می‌خواهد شکایتش را مطرح کند، بازرسی خیلی سطحی از او کرده بودند و او هم نارنجک را داخل فتق‌‌بندش جاسازی کرده بود. ما تا آن روز در ترورها این نوع جاسازی را ندیده بودیم و این اولین باری بود که از این روش برای بردن ابزار ترور استفاده می‌شد.

آن جوان نارنجک را به این ترتیب با خود به حزب آورده بود و روی پله‌ها نشسته بود. بعد از این‌که شهید هاشمی‌نژاد از کلاس بیرون آمده بود، آن جوان خودش را به کمر شهید هاشمی‌نژاد چسباند و نارنجک را همان جا منفجر کرد. حتی به خاطر دارم یکی دو روز قبل از این حادثه، با آقای هاشمی‌نژاد درباره‌ی به شهادت رسیدن و ترور آیت‌الله مدنی در تبریز صحبت می‌کردیم. ایشان گفتند: «باید شیوه‌هایی را که منافقین در ترور شخصیت‌ها استفاده می‌کنند، بشناسیم و مراقب آنها باشیم تا از این سوراخ‌ها دوباره گزیده نشویم.» اما متأسفانه آن جوان قوچانی از روش جدیدی برای ترور شهید هاشمی‌نژاد استفاده کرد و از این طریق توانست نارنجک را وارد محدوده‌ی امن حزب جمهوری اسلامی کند.

بارها اصرار کرده بودیم که برای محافظت از آقای هاشمی‌نژاد محافظ باتجربه‌ای بفرستند، منتهی چون آن زمان علیه حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی از طرف جریان لیبرال و بنی‌صدر تبلیغات وسیعی شده بود، در این قضیه کوتاهی می‌کردند و می‌گفتند: چون شما حزبی هستید، ما مسئولیتی در قبال حفاظت از این‌ها نداریم. با این حال محافظی فرستاده بودند که کلاشینکفی به دست می‌گرفت، اما اصلاً قدرت مانور نداشت و خیلی ضعیف بود، لذا ما مجبور می‌شدیم خودمان به این مسائل بیشتر توجه کنیم.

آن زمان در مشهد شرایطی بحرانی داشتیم و اکثر روحانیت مبارز مشهد، از جمله آقای طبسی در مکه بودند. رهبر انقلاب هم که مدت‌ها بود به دستور امام به تهران عزیمت کرده بودند. هیچ‌کس به عنوان محور انقلاب جز شهید هاشمی‌نژاد در مشهد نبود. شهید هاشمی‌نژاد هم که به شهادت رسید، تقریباً دیگر هیچ‌کس در مشهد نبود.

تلفنی حادثه را به آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع دادم که آن‌وقت دبیرکل حزب بودند. ایشان هم تلفنی دستورهایی صادر کردند. فرمودند: «ابتدا بیانیه‌ای در باب شهادت آقای هاشمی‌نژاد صادر کنید و این حادثه را محکوم کنید و با قاطعیت بگویید که این پرچم هیچ‌گاه نمی‌افتد و شخص دیگری جانشین آقای هاشمی‌نژاد خواهد شد.» بعد هم فرمودند: «آقای فرزانه را به عنوان جانشین ایشان انتخاب کنید.» در پی فرمایش حضرت آقا، بیانیه‌ای نوشتیم و من به عنوان مسئول تشکیلات حزب، بیانیه را در صحن حرم امام رضا‌(ع) مقابل دار‌الضیافه خواندم؛ جایی که مردم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه‌ی شهید هاشمی‌نژاد جمع شده بودند. همان‌جا هم اعلام کردم که آقای فرزانه به عنوان جانشین شهید هاشمی‌نژاد انتخاب شده‌اند. خلاصه با هدایت‌ها و راهنمایی‌های حضرت آقا اوضاع را در مشهد مهار کردیم و بعد هم به ریشه‌یابی این حادثه پرداختیم.

  
  

خاطراتی از همراهی آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد


پیش از پیروزی انقلاب و در دوران مبارزه، ما در مشهد مثلثی داشتیم که فرماندهی مبارزات انقلاب و راه‌پیمایی‌ها با آن بود و ما از آن تبعیت می‌کردیم. آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله طبسی و شهیدِ جوانمرد آقای هاشمی‌نژاد، سه ضلع این مثلث را تشکیل می‌دادند. این سه بزرگوار خیلی به هم نزدیک بودند؛ شاید از برادر هم نزدیک‌تر. حتی ایام تبلیغِ طلبگی را با هم به روستاهای مشهد می‌رفتند و بسیاری از برنامه‌ها‌شان را جمعی و با هم انجام می‌دادند. اهداف‌شان یکی بود و محور وحدت ایشان هم حضرت امام(ره) بودند.

من از سال 1342 خدمت شهید هاشمی‌نژاد بودم. آن هنگام من یازده سال داشتم. البته آن موقع از این ارتباطات مطلع نبودم و بعدها متوجه شدم. لذا نمی‌دانم سابقه‌ی دوستی این سه نفر از چه زمانی شروع شده است. استادِ هر سه‌شان مرحوم آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی بود که هر سه پای درس ایشان می‌رفتند. بعد هم در مسیر مبارزات و اهداف یکسان، به هم نزدیک شده بودند.

مشهد در زمینه‌ی مبارزات از شهرهای پیشتاز بود. مثلاً اولین بار مجسمه‌ی شاه در ماجرای اعتصاب فرهنگیان در استادیوم تختی سقوط کرد. شهید هاشمی‌نژاد آن روز چنان سخنرانی تأثیرگذاری انجام داد که مردم از پشت جایگاه در استادیوم، مجسمه را به زمین انداختند و بعد سر مجسمه را که کلاه ارتشی داشت، به طنابی وصل کردند و آن را در خیابان‌ها روی زمین کشیدند. این اتفاق به اتکای تحریکات و تحلیل‌های آقای هاشمی‌نژاد صورت پذیرفت.

تظاهرات بی‌کلام
نمونه‌ی دیگر این‌که خانم‌های بی‌حجاب، هر سال روز هفدهم دی در میدان مجسمه، میدانی که مجسمه‌ی رضاشاه در آن بود، جمع می‌شدند و با این حرکت از روز کشف حجاب قدردانی می‌کردند. در هفده دی‌ماه سال 56، خانم‌ها از خیابان خسرویه با پارچه‌ای که بر روی آن روز زن محکوم شده بود، بدون کلام به سمت میدان شهدا حرکت کردند. این اتفاق به اتکای این سه شخصیت شکل گرفت.

در روز نوزده دی‌ماه 57، مردم مشهد با ارتش مواجه شدند. آن روز قرار بود آیت‌الله خامنه‌ای در استانداری سخنرانی داشته باشند. ارتش تانک به خیابان آورده بود، اما ارتشی‌های تانک‌ها به مردم اعلام همبستگی کردند. مردم هم روی تانک‌ها ایستادند. آقای هاشمی‌نژاد خطاب به مردم فریاد می‌زدند: «نروید، این کار را نکنید» ولی وقتی دیدند فایده‌ای ندارد، خودشان هم روی یک تانک ایستادند. هلی‌کوپتری از بالای جمعیت این صحنه را دید و سپس نیروهای ارتشی با تانک به سوی مردم راه افتادند تا جمعیت را که برای گوش دادن به سخنرانی متراکم شده بودند، متفرق کنند. آن روز توانستیم اسلحه‌ی ارتشی‌ها را بگیریم. تانک‌ها را آتش زدیم و مردم جیپ‌های فرماندهی را له کردند. خلاصه زهرچشمی از ارتش و ارتشی و حکومت نظامی گرفتیم. البته ارتش روز ده دی‌ماه کشتاری راه انداخته بود، ولی از آن به بعد ارتش در مشهد از صحنه خارج شد و امور به دست آن سه بزرگوار افتاد.

جلوگیری از سرقت اسلحه‌های ارتش
من خودم در مسجد کرامت شاهد بودم که سرهنگ سهرابی با این سه بزرگوار -شهید هاشمی‌نژاد، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله طبسی- در تماس بود و مسائل ارتش را موبه‌‌مو به آنها گزارش می‌داد. از طریق همین ارتباطات شهید هاشمی‌نژاد متوجه نقشه منافقین در مورد بردن اسلحه‌های ارتش شدند و این‌که می‌خواهند اسلحه‌های ارتش و لشکر 77 خراسان را بدزدند. ایشان خیلی ظریف و زیرکانه با برنامه‌های خاصی مانع این کار شدند.
این سه بزرگوار حتی ایام تبلیغِ طلبگی را با هم به روستاهای مشهد می‌رفتند و بسیاری از برنامه‌ها‌شان را جمعی و با هم انجام می‌دادند. اهداف‌شان یکی بود و محور وحدت ایشان هم حضرت امام(ره) بودند.

پس از شهادت شهید هاشمی‌نژاد، شهر مشهد چهره‌ی غمزده‌ای به خود گرفت. مردم بیرون ریختند. حال و هوای شهر منقلب شد. همه گریان و اندوهگین بودند. بعد هم تشییع جنازه‌ی ایشان با شهر چه‌ها که نکرد. حال و هوای عجیبی بود و متأسفانه ما این انسان بزرگوار را از دست دادیم.

وقتی خبر به امام رسید...
مرحوم هاشمی‌نژاد حوالی ساعت هفت و نیم صبح به شهادت رسید و حضرت امام خمینی‌(ره) ساعت هشت و نیم، یا 9 صبح درباره‌ی خصایص شهید هاشمی‌نژاد صحبت کردند. امام اشاره‌ به سیادت ایشان کردند و فرمودند: «این عالم مجاهد و این شهید جوانمرد، به دست گروه جنایتکار به شهادت رسید.» تا آن روز هیچ کدام ما به جوانمردی شهید هاشمی‌نژاد دقت نکرده بودیم. من پس از شنیدن فرمایش امام از رادیو چنان گریه کردم که دیگران نمی‌توانستند آرامم کنند. امام فرمودند: «من خصایص شهید هاشمی‌نژاد را از نزدیک لمس کرده بودم.»

بنده به فکر فرو رفته بودم که امام تا چه حد تمرکز داشتند که با وجود فرصت کم توانسته بودند مطالب را در ذهنشان جمع‌آوری کنند و تا این حد دقیق به خصایص شهید هاشمی‌نژاد اشاره کنند. فوراً با جماران تماس گرفتم و از بچه‌های دفتر پرسیدم امام بین زمان مطلع شدنشان از خبر شهادت آقای هاشمی‌نژاد و سخنرانی درباره‌ی شخصیت ایشان چقدر فرصت داشتند؟ دوستان گفتند: «امام از جایشان بلند شده بودند و در حال ورود به حسینیه بودند که سید‌احمد‌آقا جلو آمدند و خبر شهادت آقای هاشمی‌نژاد را به امام دادند. امام فوراً دستشان را روی شقیقه‌هایشان گرفتند و کمی تمرکز کردند و فرمودند: انا‌لله وانا‌الیه‌راجعون. چند ثانیه‌ای ایستادند و بعد در جایگاه نشستند و در همان ابتدای فرمایش‌هاشان در مورد شهادت آقای هاشمی‌نژاد صحبت کردند. این مسئله نشان می‌دهد که امام چقدر نسبت به شاگردانشان شناخت دقیق داشته‌اند.

این حادثه برای آیت‌الله خامنه‌ای هم خیلی سخت بود، زیرا ایشان و شهید هاشمی‌نژاد از خانواده به هم نزدیک‌تر بودند. ایشان وقتی مدتی پس از این شهادت به مشهد آمدند، ملاقاتی با خانواده‌ی شهید کردند که من در آن ملاقات حاضر بودم. جداً تأثری که در ایشان بود، همه را تحت تأثیر قرار داده بود. خوب مدتی از شهادت شهید هاشمی‌نژاد گذشته بود و داغ ایشان کمی سرد شده بود، اما برخورد ایشان با پسران شهید و غمی که در وجود ایشان بود، همه را دوباره منقلب کرد.